مرسو چه کسي را کشت؟ اثري کلاسيک و داغ ميترا جلالي ????-??-?? ?0 خواندن اين مطلب در 4 دقيقه مرسو چه کسي را کشت؟ در اين رمان داستان بيگانهي آلبرکامو از زبان مرد عرب روايت ميشود. در اين کتاب روايت پيچيده و نامفهومي که در رمان بيگانه شاهدش بوديم را بار ديگر از ديد مرد الجزايري و با برداشتهاي او دنبال ميکنيم. بيگانه داستان بيزاري، بيگانگي و صداقت و بيپروايي بود. در اين کتاب ضدقهرمان داستان، مرسو، يک مرد الجزايري را به ضرب گلوله به قتل رسانيد تنها به اين دليل که نور آفتاب لحظهاي چشمش را زد. «چه کسي مرسو را کشت» نخستين رمان روزنامهنگار و نويسندهي الجزايري، کمال داوود، است که برندهي جايزهي گنکور نيز شده است. از حالا به بعد اين رمان همراه بيچونوچراي بيگانهي آلبرکامو است و در آن جريان بار ديگر از زبان برادر مردي که توسط مرسو کشته شد بيان ميشود. بازگويي اين داستان را در قالب خاطره و در باري در شهر اوران، «شهري که پاهايش را رو به دريا گشوده است»، ميشنويم، بهنحويکه مکالمهاي يکطرفه را که يکسر آن برادر مقتول و سر ديگر آن دانشجويي غربي است شاهد هستيم. راوي داستان قصد دارد «حرفها و سخنان قاتل» را همچون «بقاياي خانههاي قديمي که استعمارگران از خود بهجا گذاشتند» به کار گيرد و داستان خودش را خلق کند. طبق گفتههاي او، مرد عرب مقتول در کتاب کامو مردي بود «که ازلحاظ تکنيکي نقشي گذرا در داستان داشت»، بينام بود، «يک اسم قديمي داشت». حال اما متوجه ميشويم که نامش موسي بوده. راوي، برادر قاتل مه نامش هارون است، نهفقط براي بيگانه، که براي تمام آثار کامو احترام زيادي قائل است؛ هم احترام قائل است، هم آنها را نقد ميکند، هم بررسي ميکند، هم خلاصه ميکند، هم از آنها نقلقول ميکند و هم با کامو به نحوي رقابت دارد. هارون با اشارهاي به افسانهي سيسيفوس (افسانهاي يوناني، سيسيفوس محکومبه غلتانيدن سنگ بر روي کوه بود)، از خودش ميگويد که «جسدي را تا بالاي تپه کشاند و رهايش کرد تا غلت بزند تا پايين تپه و انگار غلت زدنش تا آخر دنيا ادامه داشت». واضح است که در تمام اينها نوعي قدرت سمبليک به کار گرفتهشده. هارون مردي است الجزايري که مانند بسياري ا,مرسو,چه,کسی,را,کشت؟ ...ادامه مطلب